سید محمد جواد تقویسید محمد جواد تقوی، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه سن داره

خاطرات بزرگ مرد کوچک

تابستان 93

عزیز دل مادر، در منزل عمه برای دیدن بقیه ی عکس ها به ادامه ی مطلب بروید. شهریور 93 ، مامان فاطی پاش رو عمل کرد . ما هم مثلا رفتیم تا از ایشون پرستاری کنیم. شما هم داری کمال لطف رو به ایشون میکنی(البته از نوع معکوس)   اول می ری روی مبل، بعد دسته ی مبل، بعد  روی اوپن، بعد داخل سینک وای................................... خدای من، خودت حفظش کن   تابستونه دیگه....   دارم مبل ها رو از زیر اوپن میکشم کنار تا تو دیگه نری روی اوپن و داخل سینک اما جناب عالی از این فرصت هم استفاده می کنی و میری روی مبل ایستاده اخه من از دست تو ........ ...
17 شهريور 1393

بهار 93

عشقم توی حیاط خودمون ، روی سرچرخه ش لطفا برای دیدن بقیه ی عکس ها به ادامه ی مطلب بروید آب بازی ، اون هم تو این بی آبی بازم آّب بازی ، اون هم زیر درخت یاس، نه نه ببخشید به قول مهندس محمد حسنی پازوکی ، پیچ امین دواله   قربون خوابیدنت بره مامان   کمک به پدر در حمل کیسه های برنج ایشالله وقتی بزرگ شدی هم مثل الان همین طور کاری باشی   حمله به کلید های کولر خدا به خیر بگذرونه   انا الله و انا الیه راجعون تلفونمون سوخت یعنی پسرکمون سوزوندش   پسری در آسمان   الان هم نوبت سوزندن اتو مونه   ...
17 شهريور 1393

سفرنامه ی اردبیل

    شب - داخل اتوبوس- از تهران به سمت اردبیل- تو توی بغل بابایی هستی قربون خوابیدنت صبح اولین روز ورودمون به اردبیل- اومدیم کنار دریاچه ی شورابیل تا صبحانه بخوریم.   باباچون داره تو رو هل میده   این عکس رو خیلی دوست دارم   باغ بقعه ی شیخ صفی الدین اردبیلی- جناب عالی در حال یکه تازی  هستید بدون شرح....................     هنر عکاسی عمو مرتضی   اینم شکار لحظه ها توسط من(زن عمو داره از تو و عمو عکس میگره)   داخل پنجره ی بیرونی بقعه ی شیخ صفی الدین     موزه...
17 شهريور 1393

سیزده بدر 93

سیزده بدر 93 ،برعکس هر سال ، یک راست جیتو رفتیم و چون درخت های زمین عمو عبدالله را (تقریبا)قطع کرده بودند آمدیم سر زمین های دایی علی (که دایی بنده است) ما بودیم و دایی  حمیدشون و مامان فاطی و باباشمس الله و دایی مجید و تموم بروبچ عمو عبدالله شون. نهار جوجه و برنج و بعدازظهر هم آش رشته. این هم جیگر مامان داخل گندم زار      "برای دیدن باقی عکس ها به ادامه مطلب بروید " صبح هوا سرد بود ، یا شاید بهتر بگویم ابری بود.(چهار تا لباس و کلاه و جوراب ، همه ی وسایلی بودند که دغدغه مادرانه من را کاهش می داد ، از ترس دوباره سرما خوردن تو)     در زیر آفتاب کم کم لباس هایت را کم کردیم ...
23 فروردين 1393

سیزده بدر 92

سیزده بدر سال 92 از صبح تابعداز ظهر رو تو باغ عمه شون (آلوئک) بودیم ما بودیم  و بابا جون شون و عمو شون  به همراه عمه ها (داخل باغ حمید آقا) عکس زیر هم عبارتند از ستایش ،سید محمد جوادم، آجی ریحانه، حانیه (دختر عموی آجی ریحانه)، امیر مهدی       بعد از ظهر هم به طمع آش زن عمو عبداله، رفتیم جیتو این هم عکس های شما گل پسر در جیتو     پشت سرت مامان جون منه   ...
3 شهريور 1392

شاه عبدالعظیم حسنی

فروردین ٩٢بود اما هوا هنوز سرد بود  تو هنوز شش ماهت تموم نشده بود و من مثل همیشه نگران  سرما خوردن تو بیرون  رفتن دست جمعی خوش میگذره اما مطمئنما تو هم اگه مثل امیر مهدی و ستایش بزرگ تر بودی گله می کردی که چرا نمی ریم پارک امیر مهدی و ستایش و آجی ریحانه و ... خلاصه اکیپ تقوی ها همه بودند. خوش گذشت این عکس هم عکس یادگاری تو تو  توی دست بابایی و من دارم ازت عکس می گیرم   ...
3 شهريور 1392

باغ حمید آقا (آلوئک)

دیروز به همراه مامان جون و زن عمو و ستایش رفتیم باغ عمه جونشون (یعنی باغ حمید آقا)       برای دیدن بقیه عکس ها به ادامه مطلب بروید           این هم عکس شما گل پسر روی سقف ماشین حمیدآقا     و این تویی که چشمات همش دنبال امیر مهدیه    و این جا، قطعه ای از بهشت...       عمه جون پاهات رو گذاشت توی آب تا خنک شی و این آجی ریحانه هست که داره برامون چاقو و پارچه و کاسه می یاره تا گردو تازه بخوریم. (یه خورده هم تو دهن تو گذاشتیم) امی...
3 شهريور 1392

سفرنامه جورد (قسمت اول)

آقا سید کوچولو  ، یادم نیست دقیقا 6 ماهت تموم شده بود یا نه ولی مطمئنما که اردیبهشت بود که ما تصمیم گرفتیم بریم جورد . چون درختای گیلاس و زرد آلو تازه شکوفه زده بودند و دوست داشتیم توی شکوفه ها از سید کوچولو عکس بگیریم.  و این توضیح رو هم برای دوستامون می نویسم که نمیدونند جورد کجاست! جورد یک روستای گردشگری در نزدیکی رودهن هست. یه روستای کوهستانیه که شغل اصلی مردم باغداری است و محصول اصلی اونها گیلاسه بقیه عکس ها در ادامه مطلب هوا بس ناجوانمردانه سرد بود           اردیبهشته ولی هوا به قدری سرد بود که من باز در کابوس سرماخو...
3 شهريور 1392
1