سیزده بدر 93
سیزده بدر 93 ،برعکس هر سال ، یک راست جیتو رفتیم و چون درخت های زمین عمو عبدالله را (تقریبا)قطع کرده بودند آمدیم سر زمین های دایی علی (که دایی بنده است) ما بودیم و دایی حمیدشون و مامان فاطی و باباشمس الله و دایی مجید و تموم بروبچ عمو عبدالله شون. نهار جوجه و برنج و بعدازظهر هم آش رشته. این هم جیگر مامان داخل گندم زار "برای دیدن باقی عکس ها به ادامه مطلب بروید " صبح هوا سرد بود ، یا شاید بهتر بگویم ابری بود.(چهار تا لباس و کلاه و جوراب ، همه ی وسایلی بودند که دغدغه مادرانه من را کاهش می داد ، از ترس دوباره سرما خوردن تو) در زیر آفتاب کم کم لباس هایت را کم کردیم ...