سید محمد جواد تقویسید محمد جواد تقوی، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 13 روز سن داره

خاطرات بزرگ مرد کوچک

تابستان 93

عزیز دل مادر، در منزل عمه برای دیدن بقیه ی عکس ها به ادامه ی مطلب بروید. شهریور 93 ، مامان فاطی پاش رو عمل کرد . ما هم مثلا رفتیم تا از ایشون پرستاری کنیم. شما هم داری کمال لطف رو به ایشون میکنی(البته از نوع معکوس)   اول می ری روی مبل، بعد دسته ی مبل، بعد  روی اوپن، بعد داخل سینک وای................................... خدای من، خودت حفظش کن   تابستونه دیگه....   دارم مبل ها رو از زیر اوپن میکشم کنار تا تو دیگه نری روی اوپن و داخل سینک اما جناب عالی از این فرصت هم استفاده می کنی و میری روی مبل ایستاده اخه من از دست تو ........ ...
17 شهريور 1393

خاطره ای تلخ

  اسفند 93 خونه ی مامان فاطی بودیم. داشتیم کمی تخمه می خوردیم. تو گریه کردی و بابا مصطفی یه مغز تخمه گذاشت دهنت. یکدفعه شروع کردی به سرفه کردن. صورتت سیاه شد. اونقدر ترسیده بودم که... دایی مجید گفت ببریمت دکتر. اما سرفه ات بند اومد. کمی آروم شدیم. فردا دیدم موقع شیر خوردن سینه ات خس خس می کنه. گه گداری هم سرفه می کردی. فردا صبح با زن دایی زینب بردیمت بیمارستان امیر اعلم. دایی مجید و بابا و زهرا دایی داوود  و دایی اصغر هم اومدند بیمارستان. دکتر ها گفتند باید عمل بشه. باورت میشه تو عمل شدی. بعد از عمل پارگی فتخ ، اون هم توی 40 روزگی ( توی بیمارستان خاتم الانبیا) این دومین بار بود که تو به اتاق عمل می رفتی. ...
23 فروردين 1393

ایستادگی

آقا سید محمد جوادم، درست در روز جمعه 1 شهریور ماه که پنج روز به تمام شدن 10 ماهگی شما مانده بود توی خونه مامان فاطی تونستی که بدون کمک خودت بایستی و چه ذوووووووقی کردیم من و مامان فاطی الان تقریبا ١١ روز میگذره ولی هنوز نتونستم عکس قابل قبولی از اون لحظه بگیرم چون هر وقت تو می ایستی و من دوربین رو روشن می کنم تو سریع خودت رو میندازی و می یای طرف دوربین. بایست همیشه محکم و استوار بایست پسرم ... وای از این دندونات، چند روزیه که دندونای بالات داره در میاد یکی در اومده و اون یکی هم داره در میاد. خیلی اذیت میشی مامانی. الهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی مامان قربونت بره که اینقدر درد میکشی ...
22 بهمن 1392
1