سید محمد جواد تقویسید محمد جواد تقوی، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 7 روز سن داره

خاطرات بزرگ مرد کوچک

سیزده بدر 92

سیزده بدر سال 92 از صبح تابعداز ظهر رو تو باغ عمه شون (آلوئک) بودیم ما بودیم  و بابا جون شون و عمو شون  به همراه عمه ها (داخل باغ حمید آقا) عکس زیر هم عبارتند از ستایش ،سید محمد جوادم، آجی ریحانه، حانیه (دختر عموی آجی ریحانه)، امیر مهدی       بعد از ظهر هم به طمع آش زن عمو عبداله، رفتیم جیتو این هم عکس های شما گل پسر در جیتو     پشت سرت مامان جون منه   ...
3 شهريور 1392

شاه عبدالعظیم حسنی

فروردین ٩٢بود اما هوا هنوز سرد بود  تو هنوز شش ماهت تموم نشده بود و من مثل همیشه نگران  سرما خوردن تو بیرون  رفتن دست جمعی خوش میگذره اما مطمئنما تو هم اگه مثل امیر مهدی و ستایش بزرگ تر بودی گله می کردی که چرا نمی ریم پارک امیر مهدی و ستایش و آجی ریحانه و ... خلاصه اکیپ تقوی ها همه بودند. خوش گذشت این عکس هم عکس یادگاری تو تو  توی دست بابایی و من دارم ازت عکس می گیرم   ...
3 شهريور 1392

چند عکس قدیمی

یه عکس از هفت ماهگی سید کوچولو خیلی ذوق زده شده بودی وقتی گذاشتمت داخل ماشین شارژیت اگه می دونستم اینقدر دوست داری زودتر این کار میکردم       اینهم سید کوچولوی مامان ، روی صندلی غذا خوری در حال دلبری از مامان (هشت ماهگی)   این هم یک عکس از اولین بار که سوار روروئک شدی (شش ماهگی) افسوس که الان دیگه این عادت رو نداری     این هم یه عکس از 5 ماهگی   ...
3 شهريور 1392

چند عکس متفاوت

چند روز پیش توی وبلاگ یکی از دوستان اینترنتی (مامان محمد طاها) عکس های جذابی دیدم. از ایشون نرم افزار مورد استفادش رو پرسیدم ایشون هم سایت http://www.photofacefun.com رو معرفی کرد. با تشکر از این دوست عزیز ، من هم چند تا از عکس های محمد جواد رو داخل این نرم افزار قرار دادم.                                           ...
3 شهريور 1392

باغ حمید آقا (آلوئک)

دیروز به همراه مامان جون و زن عمو و ستایش رفتیم باغ عمه جونشون (یعنی باغ حمید آقا)       برای دیدن بقیه عکس ها به ادامه مطلب بروید           این هم عکس شما گل پسر روی سقف ماشین حمیدآقا     و این تویی که چشمات همش دنبال امیر مهدیه    و این جا، قطعه ای از بهشت...       عمه جون پاهات رو گذاشت توی آب تا خنک شی و این آجی ریحانه هست که داره برامون چاقو و پارچه و کاسه می یاره تا گردو تازه بخوریم. (یه خورده هم تو دهن تو گذاشتیم) امی...
3 شهريور 1392

سفرنامه جورد (قسمت اول)

آقا سید کوچولو  ، یادم نیست دقیقا 6 ماهت تموم شده بود یا نه ولی مطمئنما که اردیبهشت بود که ما تصمیم گرفتیم بریم جورد . چون درختای گیلاس و زرد آلو تازه شکوفه زده بودند و دوست داشتیم توی شکوفه ها از سید کوچولو عکس بگیریم.  و این توضیح رو هم برای دوستامون می نویسم که نمیدونند جورد کجاست! جورد یک روستای گردشگری در نزدیکی رودهن هست. یه روستای کوهستانیه که شغل اصلی مردم باغداری است و محصول اصلی اونها گیلاسه بقیه عکس ها در ادامه مطلب هوا بس ناجوانمردانه سرد بود           اردیبهشته ولی هوا به قدری سرد بود که من باز در کابوس سرماخو...
3 شهريور 1392

یک روز جمعه

پسرم این رو می نویسم تا حساب کار دستت بیاد و بدونی که من وبابات دو تا کارمند بی حال ،بی پول، خانواده دوست هستیم که جمعه ها جز آغوش گرم خانواده هیچ جای دیگه ای نمیریم. این هم یه گزارش تصویری از خونه مامان فاطی و دیگر اقوام در روز جمعه گذشته اول عکس ریحانه جون (دختر گل خاله سارا ) که حالا سه ماهشه و مثل ماه شده   یرای دیدن عکس ها به ادامه مطلب بروید   اینم عکس دونفره گل پسرم با ریحانه جیگر     اینم عکس شوالیه های خاندان پازوکی     عکس پسردایی های مهربون (حسام وپرهام)     و بالاخره دختر دایی فاطمه که امسال مثل آقا حسام گل، مدرسه نمو...
1 شهريور 1392

گزارش تصویری از 10 ماهگی

اینم یه گزارش تصویری از 10ماهگی شاهزاده کوچک خانه ما     اولین عکس،عکس سه چرخه سواری شماست توی خونه!!!!       و این اولین فتح شما در باز کردن در کابینت     این هم از زنگ کتابخوانی از بس این کتاب ها رو پاره کردی و من چسب زدم که دیگه جایی برای پاره شدن ندارن   و این یه مامان بیکاره که مثلا داره برای بچش کتاب می خونه که چقدر هم بچش گوش میده راستی به تاری سمت چپ تصویر دقت کنید. دست گل سیدکوچولوه از بس با این دوربین بدبخت ور رفته لنزش کثیف شده   یک کار خطر ناک بچه بشین    با اون همه اسباب بازی تو...
29 مرداد 1392