باغ حمید آقا (آلوئک)
دیروز به همراه مامان جون و زن عمو و ستایش رفتیم باغ عمه جونشون (یعنی باغ حمید آقا)
برای دیدن بقیه عکس ها به ادامه مطلب بروید
این هم عکس شما گل پسر روی سقف ماشین حمیدآقا
و این تویی که چشمات همش دنبال امیر مهدیه
و این جا، قطعه ای از بهشت...
عمه جون پاهات رو گذاشت توی آب تا خنک شی
و این آجی ریحانه هست که داره برامون چاقو و پارچه و کاسه می یاره تا گردو تازه بخوریم. (یه خورده هم تو دهن تو گذاشتیم)
امیدوارم سال دیگه توی این باغ از دویدنت عکس بگیرم
این درخت گردوه و تو توی بغل عمه جونی
اومدیم تا دستامون رو بشوریم،
عمه جون تو رو گذاشت توی تشت تا خیس نشی
این هم آلاچیقی که ما توش نرفتیم
وای ، یعنی میشه سال دیگه تو رو سوار این تاب کنم
و سکانس آخر، رانندگی جنابعالی توی بغل عمو
کلی ذوق کردی ، تازه بوق هم میزدی، نور بالا هم می دادی
خداکنه مامورین محترم راهنمایی رانندگی این عکس رو نبینند...