سید محمد جواد تقویسید محمد جواد تقوی، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 1 روز سن داره

خاطرات بزرگ مرد کوچک

خاطره ای تلخ

1393/1/23 3:24
732 بازدید
اشتراک گذاری

 

اسفند 93

خونه ی مامان فاطی بودیم. داشتیم کمی تخمه می خوردیم. تو گریه کردی و بابا مصطفی یه مغز تخمه گذاشت دهنت.

یکدفعه شروع کردی به سرفه کردن. صورتت سیاه شد. اونقدر ترسیده بودم که...

دایی مجید گفت ببریمت دکتر. اما سرفه ات بند اومد. کمی آروم شدیم. فردا دیدم موقع شیر خوردن سینه ات خس خس می کنه. گه گداری هم سرفه می کردی. فردا صبح با زن دایی زینب بردیمت بیمارستان امیر اعلم. دایی مجید و بابا و زهرا دایی داوود  و دایی اصغر هم اومدند بیمارستان.

دکتر ها گفتند باید عمل بشه.

باورت میشه

تو عمل شدی. بعد از عمل پارگی فتخ ، اون هم توی 40 روزگی ( توی بیمارستان خاتم الانبیا) این دومین بار بود که تو به اتاق عمل می رفتی. و دوبار تجربه ی عمل اون هم برای یه بچه ی یک سال و چهار ماهه خیلی سنگینه.

اما خدارو شکر هم قبل از عمل و هم بعد از عمل اصلا اذیت نشدی .

این هم عکس گل پسرم در بیمارستان

سید محمد جواد تقوی

 

 

عکس گل پسرم در حیاط  بیمارستان

سید محمد جواد تقوی

 

سید محمد جواد تقوی

 

عکس آقا سید محمد جوادم بعد از عمل  

سید محمد جواد تقوی

 

سید محمد جواد تقوی

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (3)

مجید
26 فروردین 93 22:36
بگو که شلنگ سرم رو هم کند
شقایق
19 اردیبهشت 93 16:24
اخی عزیزم چقدر سخت خدا را شکر که بخیر گذشته ایشالا همیشه سالم باشی خاله جون
امیر علی
7 مرداد 93 20:21
جوجو کوچولو نمی دونستم.انشاالله بلا همیشه ازت دور باشه